وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

ولنتاین 91

امروز یکی بهم گفت تا ولنتاین چند روزی باقی است؟

با خودم خندیدم

ولنتاین چه واِه مضحک و دور از درکی

سالهاست ولنتین من بی کس مانده 

سالها

حتی زمانی که حمید هم بود باز هم ولنتاینی نبود 

شاید تصور می کردم هیت در واقع نبود

و این است تفاوت میان خیال و واقعیت

و چه بد که بیدار می شوی و می بینی واقعیت است که می ماند و تصور تصویری بیش نبود.

و من همچنان در پی جوابم که ایا

دلم ولنتاین می خواهد اصلا؟

نه من چهره این جنکولگ بازی ها نیستم 

نه

سنگین تر از این حرفهاست که بفهمم عشق هم روزی دارد برای خودش

دیگر تمام عشقها مرده اند 

دیگر هیچ کس حتی تخس ترین پسرها هم نمی تواند قلب مرا به شور اورد

خوب بتن ریزی شده این دل 

زلزله ای 20 ریشتری هم تکانش نمی دهد.

...

گاهی تنهایی هم نیازمد جشن گرفتن است و من روز ولنتاین برای تنهایی ام جشن خواهم گرفت.

هنوز فرصت هست باید فکر کنم چه می خواهد دلم برای این جشن


در روز ولنتاین..........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد