ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
سلام امروز 5 مرداد بود و تقریبا روز خوبی بود حداقل حالم از دیروز بهتر بود. صبح اول وقت جلسه داشتم و اقای رییس خیلی خوب بود و جلسه با اعتماد به نفس کامل تموم شد. بعد هم نشستم تو اتاقم و چند تا کار کردم از بس بی خود بوده یادم نمی یاد. یعنی یادم اومد ولی ارزش نوشتن نداشت.
دیروز تا 8 سر کار بودم. بعدش اومدم بیرون به علی زنگ زدم خنده دار بود. نشناختم.
بعد در مورد اختراع خلاقیت و ... حرف زدیم بعد پیاده اومدم خونه.
خوب بسه. امروز کسی پیشنهاد ازدواج نداده هنوز. ولی هنوز مونده از امروز