وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

21 امرداد

13 خرداد بود که خونه رو معامله کردیم و 4 روز بعدش کلید رو تحویل گرفتم و از همون موقع برای اجاره اش اطلاعیه دادم ولی انروز که 21 ام هست هنوز خونه دستمه.

خونه اولین خونه ای بود که دیدم و نشست گذاشتم تا ببینم اوضاعش چطوریه که بابا معامله رو شکل داد تو بنگاه  و شاید از ادامس خریدن راحت تر معامله کردیم. 

بعدش اومدم خونه و خیلی پشیمون بودم و کلی گریه کردم. حس خوبی نداشتم. 

ارزش پول داشت مدام کم می شد.. سکه داشت به سرعت بالا می رفت. ماهی 6 تومن سود می گرفتم که یهو حسابم خالی شد.

خونه قدیمی که وام بهش تعلقدنمی گیره و احتمالا تا سالها مالکش خودم خواهد بود و تنها اتفاقی که افتاد فاصله گرفتن از نقدینگی بود اون هم زمانی که می شد باهاش برم و یک زندگی دیگه تو یه کشور دیگه بسازم. ولی خودم رو خالی کردم خالی خالی

خونه ای که حتی یک چهارم مساحتش رهن نمی ره.

نمی دونم

شاید این معامله رو با رفتن اون زندگیش و وضعیتمون سال پیش که مقایسه می کنم حتی با خودم حس می کنم اشتباه کردم.

حسی که یقین دارم بابایی هم داره و به روی خودش نمی یاره و مدام به اون خونه می رسه و تمیزش می کنه .بنده خدا جقدر زحمت کشید واسش الهی قربونش برم به خاطر اون هم شده به خودم قول دادم چیزی نگم تا عذاب وجدان پیدا کنه. 

شاید برکتی توش باشه

شاید همه چی پول نباشه

یه خانمی 5شنبه هفته پیش اصرار داشت قرارداد ببنیدیم ولی پولش جور نبود امروز هم هنوز جور نشده قول داده تا 5شنبه خبر بده نمی دونم ایا انسانیت مهم تر ایا اشتباه نمی کنم.

از طرفی علی خونه اش رو تحویل گرفت خدا رو شکر ولی تصمیم گرفته اجاره اش بده. امیدوارم خیرش رو ببینه واقعا و به خاطر خرید این خونه عذاب نکشه و اون دختره عوضی گداگشنه اذیتش نکنه و ازش تیغ نزنه بی شعور چندش

من اگر خونه رو نگرفته بودم در این 2ماه 6 تومن فقط سود پولم بود در حالی که بعید می دونم روی این خونه چیزی رفته باشه. و 2 ماه هم خالی بود و حداقل 1800 اجاره از دست دادم و 90 تومن هم شارژ دادم. و کلی هم براش خرج شده. 

نمی دونم واقعا توکل به خدا دوست ندارم به مادیات فکر کنم بابا با نیت خیر خرید این رو برد جلو حتما پس توش خیرتی هست که الان نمی دونم ولی نباید ذهنم رو درگیر مادیات دنیا کنم قطعا.

مثل این بندا خدا همکارمون که مرد و چیزی که ازش مشهود بود دلبستگیش به مال دنیا بود و از دل برنیامد برای خودش هزسنه کنه. و اخر در تنهایی جون داد و حتی خانواده اش حاضر نشدن براش مراسم بگیرت و پول قبرش رو هم حتی مرکز داد.

وای خدای من

خدایا خودت بهمون رحم کنم 

رحم مهمترین رمز زندگی که دکتر بدیع چقدر خوب کشفش کرد. 

همه چی رحم هست و در رحم مادر تجلی پیدا می کنه.


هی. خدایا هیچ کس از اینده خبر نداره 

امروز برام کلی عکس از طبیعت اونجا به قول خکدش هایکینگ امروزش فرستاد. چقدر دنیامون و فضامون فرق می کنه

چقدر تفاوت در اضای یک تصمیم

من ترجیح دادم پیش مامان بابا باشم. یکسال بیشتر و از وجودشون لذت ببرم. پایانش هیچ وقت معلوم نیست. ولی مساله اینجاست من تفکرم روی ازدست دادن همین چند دلبستگی ساده است و بقیه به دست اوردن و رضایت ندادن به داشته های موجود.

اینه که دنیای من کوچک و کوچکتر می شه و دنیای اون بزرگ و بزرگتر

نمی دونم 

خدا خودش بهم کمک کنهفقط توکلم به خدا و اعتماد به راهنمایی پدرم که صاف و ساده است 

نظرات 3 + ارسال نظر
www.aycoservice.com یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:46 ب.ظ http://www.aycoservice.com

www.aycoservice.com

alireza سه‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 10:37 ق.ظ http://malikhulia.blogsky.com/

سلام.
خوشحالم که هنوز مینویسی.
روان و دلنشین
باز هم مثل قبل به من سر بزن.

محمد شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 12:13 ق.ظ

یا خدا مرد گنده برا سود پول گریه کرد شش تومن میگرفتی خب کخه چی شارز دادی یاعلی... تو بیا تو بورس سهام بخر یهو فردا میبینی ده درصد منفی شده و سهمت از،صد میلیون شده نود میلیون تو یک روز یا تو سه روز شده 130میلیون حتما سکته را در هر دو صورت میزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد