دست نوشته ای وبلاگ اسگیزوفرنی

Love Wireless System, since last night

ساکنین میز کنار تخت: چراغ مطالعه، واکمن، شارژر موبایل، شارژر باتری دوربین، شارژر باتری(معمولی!)، هندزفزی، هد ست و مقادیر متنابهی کتاب و کاغذ و قلم
مهمان شب: ام پی تری پلیر آبجی کوچیکه
موارد پذیرایی: یک دهنه پریز برق بدون هیچ گونه سه راه یا دو راه یا چهار راه

ساعت 12: اسکیزو در پرتو نور چراغ، در حال مطالعه است که گوشی زنگ می خوره ... سلام و حال و احوال و بعد ... گوشی گوشی ... اسکیزو هندز فری رو برمیداره، سیم سمت راست رو به علت بلندی یه دور دور گوشش میپیچونه و اتصالات برقرار میشه ... به پشت می خوابه وبا یه لبخند لایت مکالمه شروع میشه

ساعت 1: شارژ موبایل در حال اتمام ِ ... سیم شارژر موبایل به شکل عاشقانه ای به دور سیم شارژر دوربین پیچیده و اون رو به طور کامل در اغوش گرفته و اصلا قصد جدا شدن نداره ... اسکیزو بدون جدا سازی طرفین چراغ مطالعه رو از برق کشیده و شارژر موبایل رو به برق میزنه و سیستم هماهنگ میشه.

ساعت2: گفتگو یه مقدار فراتر از حد اسکیزو سخت و جدی شده ... یه کاغذ و قلم بر میداره و سعی می کنه همه چیو برای خودش مشخص کنه ... در طی این عملیات دست راست اسکیزو از بین سیمهای شارژر رد میشه ... ناگفته پیداست که به علت تغییر پوزیشن های قبلی، سیمهای هدست هم در وضعیت مناسبی به سر نمی برن

ساعت 3: سختی مساله یه مقدار تلطیف شده و در حین صحبتها، اسکیزو همینطور که سعی در دور کردن سیمها از خودش داره ... به چند نفر از دوستان اس ام اس میزنه و توضیح میده که شهر در امن و امان است و اونها می تونن آسوده بخوابن

ساعت 4: مکالمه پایان یافته و اسکیزو از باز کردن سیمها عاجز مونده .... یکی از گوشیهای ام پی تری پلیر رو به گوش میزاره و با یه میوزیک لایت به خواب میره

ساعت 5: گوشی زنگ میزنه ... اسکیزو با چشمانی بسته و مغزی در حال تلاش برای اینکه بفهمه کجاست، دستش رو به دنبال گوشی میبره وسط سیمها ... علی به خاطر اطمینانی که دیشب از امنیت بهش داده شده تشکر می کنه

ساعت 6: اسکیزو در خواب ناز، پهلو به پهلو میشه ... چندین و چند رشته سیم، به همراه حرکت اسکیزو جابجا میشن

ساعت 7: گوشی زنگ بیدار باش رو میزنه، چرا که یک صبح زیبای دیگر شروع شده ... اسکیزو چشماش رو باز می کنه و سعی میکنه که بشینه ... احساس خفگی اون رو به حالت قبل بر می گردونه ... سعی می کنه به طرف چپ بپیچه و از اون طرف بشینه ... تلاشش بی فایده است ... حس گالیور رو داره که آدم کوچولوها با کلی طناب بستنش ... شارژر رو از برق می کشه و نجات پیدا می کنه ...

ساعت 8:
ساکنین میز کنار تخت: دو حلقه شمع و مقادیر متنابهی کتاب و کاغذ و قلم
مهمان شب: از پذیرفتن مهمانان سیم دار معذوریم ... به شدت