ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
در حالت دیوانگی و بی تحملی به سر می برم
ازش خبری ندارم اون نامرد هم از من خبری نمی گیره دوباره سرماخوردگی به سراغم امده از دست خودم کلافه ام کلافه .
اه چیکار کنم . کاش هیچوقت ندیده بودمت. لعنتی
بودنت یه جور عذابه ندیدنت یه جور همه چی دارن مثل خوره منو می خورن.
کتاب دکتر یه طرف کنفرانس یه طرف سمینار یه طرف پایان نامه یه طرف زبانم یه طرف وای دارم له می شم له و اون که خودش به اندازه همه هست.
خدایا چقدر دلم گرفته
سلام
امروز هم حال و حوصله درست و حسابی ندارم . یه جورهایی دلم گرفته اصلا نمی تونم به کارم متمرکز بشم. امروز یه سر رفتم دانشگاه اصفهان اصلا قابل مقایسه با دانشگاههای تهران نیست . اینقدر تفاوت . حتی به نظرم دنشگاه شیراز خیلی بهتر از اونجا بود. البته شاید به خاطر زمانش هم باشه موقع امتحانات و سوت و کوری دانشگاهها.
خوب این هم از این . دیشب یه خواب خوب دیدم که صبح یادداشت کردم ولی یادداشتهام پرید و رفت . عیبی نداره.
نمی دونم چرا با اون شادابی و خندان بودن و پر حوصله بودن و طراواتم فاصله گرفتم یعنی همش به خاطر اون بود خیلی ظرف این دو سال عوض شدم یک ادم کم حوصله زود رنج و عصبی او اصلا فکرش را هم نمی کردم این طوری بشم . چقدر رفتارش روم اثر منفی گذاشته چقدر مچاله شدم . خدا نکنه من هم روش همین اثر را داشتم .
دوست دارم به ۲ سال پیش برگردم وقتی واقعا انرژی تام بودم و حیرت همه در می امد.
یادش بخیر
برم دیگه بسه