ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
امروز 23 اسفند بود
اخرین جمعه سال 98 با همه فراز و فرودهاش
کلا امسال سال عجیبی بود.
از اولش با سیل تو فارش و گنبد و خوزستان شروع شد و بعد زلزله ملخ گرد و غبار
سقوط هواپیما با موشک خودمون
ترور سردارمون سلیمانی
تغییرات مدیریتی از جمله خودم
مریضی مامان. و عملش
مریضی سخت بابا
مریضی مامان لیلا
فوت سه تا از همکارامون خانم امینی، موسی و بنده خدا اقای وحدانی.
انتخابات مجلس و اینکه رای بدیم یا ندیم
افزایش سه برابری قیمت بنزین و مسایل ابان ماه و حقیقتی که نمی دونیم چی بود
پروژه های مختلفی که درگیرش شدم
مقالات و یادگیری ها
و اما خودم و اون و همه کیسهایی که اومدن و رفتن
و عاشقی من
و خدا
و چله زیارت عاشورا
و شهدا و بانوی مکرم اسلام حضرت زینب کبری
و زینب من
و لیلا
و احسان
و امروز تولد پرنانو بازی های ادرینان
حزر امام جواد (ع) و امام علی علیه سلام
و کرونا و دورکاری
ایا بحرانی در پیش است؟
سلام
می دونم نصف شبه، ولی دلم از یادش نمی کاهد
احتمالا الان خوابه خوابه، کوچولوی دلبر من
حتم دارم حتی ثانیه ای هم یاد من به فکرش خطور نکرده و نمی کنه.
ثانیه های فکر کردن مال منه سهم من.
می دونم خیلی دوستش دارم و هر جور که نگاه می کنم هر جا رو که نگاه می کنم نمی تونم فراموشش کنم.
می دونم بدون کوچکترین انتظاری خالص خالص خالص دوستش داشتم.
یک دوست داشتن ناب که شاید دیگه تجربه اش نکنم یا حالا حالا دیگه نشه تجربه اش کرد.
این روز ها که همه از ترس کرونا می گن. هیچ دغدغه ای ندارم حتی برای مردن فقط ارزو دارم اگر 1 دقیقه از عمرم هم مونده باشه بهم بگه چی شد که از چشمش افتادم؟
ارزو می کنم هیچوقت هیچوقت اینجوری از چشم خدا نیوفتم. از چشم پیامبر و معصومین
خیلی سخته عاشق باشی و ندونی چرا پس زده شدی :(
شب بخیر جان جانانم
ارام بخوابی و عمیق و نرم
خوابهای خوب ببینی خواب امام زمانت رو که اون شب بهم گفتی.
دوستت دارم