وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

تنهایی

امروز روز دوم سال 90 

نشسته ام تو خونه خاله در حالی که همه رفتن بیرون و من نای بیرون رفتن ندارم. دلم خیلی گرفته و دوست دارم با خودم خلوت کنم ولی جایی براش ندارم 

دلم می خواد های های گریه کنم درونم غم و حالا دیگه با حرف زدن با احدی اروم نمی شم دلم می خود فقط و فقط با خودم خلوت کنم خودم

هیچ کس جز خودم درد دل هامو نمی فهمه عمق تنهایی مو حس نمی کنه 

دیروز چقدر خنیدم و خندوندم 

ولی دلم پر از درده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد