ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
دوباره رسیدم تهران
تو میدون فردوسی کسی منتظرم نبود جز راننده تپسی که قبلش خودم خبرش کرده بودم
به ایمان زدم چطوری و دوباره چند تا قلمبه رد و بدل کردیم و دیگه از زندگیم انداحتمش بیرون. پرا زودتر این کار رو نکرده بودم؟ چون تنها کسی بود که گاهی صبح ها بهش می گفتم چطوری و پیامم 2 تا تیک می خورد و جواب می گرفتم.
هاهاهاها ادمها حتی برای یک احوال پرسی ساده هم تنهایند.
من شریک زندگی نمی خوام انگار
من یک هم صحبت می خوام یکی که باشه و دو تا کلمه چرت و پرت به هم بگیم و بریم پی کارمون ولی خوب انگار پیدا نمی شه.
چرا تو اشناها زیاد هست ولی غریبه نه
خوب بی خیال
اون هم دیشب با مامان و باباش اون رو اشنا کرد امروز هم با عباس
خدا رو شکر امیدوارم سر و سامان بگیره
نمی دونم چرا هیچی برام جدی نیست؟ چرا نمی تونم چیزی رو جدی بگیرم همه چی برم مسخره است خیلی سطحی و مسخره
خوب بگذریم
اینم از مهر 7
بهتره پا شم برم نمازمو بخونم
راستی بچه سوم علی هم بدنیا اومد یک پسر. امیدوارم زنش حالش خوب باشه.
2 روز پیش هم اصفهان بودم هم خونه علی هم ارزو خیلی خوب بود و خوش گذشت. چقدر پدر و مادر خوبند چقدر از صمیم قلب بی منت تلاش می کنند تا تو خوشحال باشی
تا کی افتخار و سعادت استفاده از نعمت بودنشون رو خواهم داشت نمی دونم ولی اگر نباشم دیگه چقدر تنها خواهم بود. تقریبا هیچ عشقی و محبت بی منتی نسیبم نخواهد شد حالا هر قدر که بگم نفسم به اون بنده ولی بهتر می دونم که اول و اخر همه چی مامان بابان و بسسسسسسسسسسسسس
خدایا خودت حفظشون کن و کمکم کن فرزند لایقی و خلفی براشون باشم.
دوستت دارم خدا تو هیچ وقت منو تنها نگذار
از سال 85
منم
فیلتر شدن
بنویس
دل دریا رو نوشتی همه دنیا رو نوشتی