ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
امروز در ادامه تلاشهای دیروز و تلفن های شب رفتم تا معاونت اموزشی دانشکده ایشان قرار شد پیگیری کنند ببین جریان از چی بوده
اخ چقدر دلم می خواد وقت داشتم یک وبلاگ از افشاگیری های این نا استاد باج خور شیاد نون به نرخ روز خور می زدم تا همه بهمن این بدبخت که ازش می ترسند کیه و چه می کنه
شخصیت پوچ تو خالی
ولی از طرفی چون امروز خیلی خسته شدم شیطان درونمگفت بابا بی خیال اون عمرا برای تو کاری کنه حالا داری برای کی می دوی در حالی که خودش برای پول رفته خونه
اون خودش با استادش مو نمی زنه هر دوشون مثل هم متغیر المزاجن و یادون می ره
هر دوشون تو شرایط بحرانی رام می شم و بعد اصلا انگار نه انگار
هر دوشون زبوناشون مثل ماره هر دوشون راه می رن نیش می زنند
اگه زبون اون نبود که الان کار به اینجا نمی رسید احمق زبونش را ول کرد کار اینقدر به تنگنا کشیده شد.
در کل هر چندکه نا استاده حرفش غیر قانونی و زوره ولی اون هم بی تقصیر نبوده
حالا خدا خودش می دونه
من امروزکلی زیر بارون زیر پل مدیریت خیس شدم و تاکسی نبود تا اینکه یه پرایده که یه خانم با کلاس همسن و سالهای خودم توش بود برام نگه داشت
خیلی خوب بود. اخرش هم گفت خجالت بکش من اتاد توام پولت را جمع کن. گفت من علامه تدریس می کنم. گفتم ا پس شایدبه زودی با همهمکار شدیم گفت چرا که نشه
خیلی خوب بود مثل یک فرشته
خدایا هر کی بود اجرش با تو و امام حسین.