ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
سلام به همگی
یه صبح ۵ شنبه زیبا رو شروع کردم . با یک حس تازه . با یه دوست جدید که همزاد خودمه و خیلی از ویژگی هاش مثل منه ولی امیدوار و سر زنده.
امروز یکی از دوستام که ۵ سال پیش با هم هم اتاق بودیم بهم زنگ زد و کلی تجدید خاطرات شد.
یادش به خیر چه دورانی بود
دل همه رو که با من بودن رنجیدم وحشتناک. وحشتناک.
من دیگه چه موجودی بودم ؟ هیچ کس با من خاطره خوشی نداشته هه چقدر بد اونقدر دوستم داشتن و من اونقدر بی توجه بودم که دل همه رو شکوندم. به همه گفتم دوستشون دارم ولی چون همه بودم بین همه تقسیم می شد ولی اونا یک نفر را دوست داشتند و به همین خاطر روشون فشار بوده و عدالت رعایت نمی شده .
دل همه رو شکستم
نکته : باید یک نفر را فقط دوست داشته باشم و بقیه رو سر کار نگذارم.
خدایا به امید تو