وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

صبح پنج شنبه

 

سلام

یک هفته دیگه هم تمام شد . دیروز کار مفیدی که  کردم این بود که حداقل رزومه ام را آماده کردم . اصلا فکر نمی کردم اینقدر پر بار باشه . همیشه فکر می کردم که کار خاصی انجام ندادم که بخوام رزومه بنویسم ولی وقتی سر جممع شد ۵ صفحه شد و اینت برای یک تازه کار مثل من خیلی خوبه ( این حرف دلکه که می خوام خودم را راضی کنم )

برای اون هم نوشتم از انجا که ۹۰٪ کارهامون از فوق به بعد مشترک بود خیلی به هم شبیه با این تفاوت که من تو زبان انگلسی تازه موندم ولی اون فرانسه رو هم فوت اب و کارش درسته.

امروز از استادم میل گرفتم که تا اخر خرداد وقت داریم و این واقعا عالیه

یو هو خوشحالم .

خدایا به امید تو

نظرات 1 + ارسال نظر
اشک ها و لبخندها پنج‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:38 ق.ظ http://www.marysheet.tk

دوست عزیز وبلاگنویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های جالبی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.
منتظرم و خدانگهدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد