وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

13 اذر 99

این روزها به خاطر کرونا دورکاری داریم. هفته پیش همه دورکار بودن ولی من 3 روز رفتم سر کار.

البته خیلی هم نیاز نبود ولی منو کشوندن.

دلم براش خیلی تنگ می شه. 

پیشی ام شده و این هفته دورکاری ارتباطمون با هم بیشتر بود. شبها ساعت 10 و 15 پیام می ده خونه امن رو که یک سریال هست با هم ببینیم. 

نحوه حرف زدنش عوض شده. جان و عزیزم به کار برده یکی دو بار

دوستش دارم ولی درونم پر از غمه

هنوز جواب ندادن هاش می یاد تو ذهنم اشکم در می یاد. منو مثل یک اشغال انداخت بیرون. یک مزاحم کنه سریش

می دونم از رفتارش پشیمونه

منم هیچ بدی ازش به دل ندارم

فقط قلبم می گیره تمام عشق منو مزاحمت تشخیص داده بود!

چقدر چون دوباره مدیرش هستم رفتارش فرق کرده؟

اگر دو روز دیگه مدیر نباشم چی؟

دوستم خواهد داشت؟!

فقط خداست که دوستنی و جاویدانه و با معرفت

فقط خدا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد