وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

روز دهم

 

سلام بلاخره روز دهم هم به قول خاله رسید و آنها رفتند و معلوم نیست ایا دوباره عمری خواهد موند تا در خدمت مامان بزرگ و بابا بزرگ عزیزم باشم . نمی دونم بهشون خوش گذشت یا نه ولی کاش که اینطور بود هر چند من یک هفته بیشترش را مریض بودم و افتاده و تازه حالم خوب شده و دیروز هم که اون احمق حالم را گرفت.

 اون یک حسود به تمام معنی است اونقدر که چشم دیدن اسایش من و نداره این عین گفته خودشه من این همه کار دارم اونوقت تو داری خوش می گذرونی ؟!

چقدر یک ادم می تونه احمق  و خودخواه باشه؟

بیچاره دلم واقعا براش می سوزه اون خیلی بیچاره است و از دست من کاری بر نمی یاد براش بکنم اون خودش باید با حسادتش کنار بیاد .

دلم خیلی گرفته کاش جهان بود و می شد دو کلمه ای باهاش حرف زد دارم از بس تو خودم می  ریزم داغون می شم . دیگه کلافه شدم. احمق عوضی کاش هیچوقا ندیده بودمت. لعنتی نفرین شده .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد