وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

باز هم دلم ...

 

سلام

می دونم خیلی بی معرفتم . این موضوع تازه ای نیست. خیلی وقته همه بهم می گن . ولی  حس خودم اینکه دارم از معرفت زیادی می ترکم. 

مسخره است. هر وقت دلم می گیره و دیگه هیچ جایی برای تکیه کردن پیدا نمی کنم میام اینجا. سوء تفاهم نشه اگه بعد از این همه وقت الان دوباره سر زدم و این بدین معنی است که تو این زمون خیلی شرخوش و شاد بودم که صد البته برعکس. اونقدر دلم گرفته بود اونقدر فشار روم بود که دیگه رخصتی برای بیانش نبود. امروز شاید به خودم اجازه دادم کمی آزاد عمل کنم.

دلم گرته از زیر سلطه بودن . خفه شدم از بس فشار روم امد ولی من گفتم باشه و سر خم کردم. مثل خاک کویر حس می کنم ورق ورق شدم حس می کنم مثل اب توی جوب گندیده شدم. مثل پس اب بعد از بارون های تهران سیاو و پر از دودم. دودی که تماما ریه هامو کلسیفیه کرده.

نمی دونم دیگه باید چطور رفتار کنم. دوراید امیر علی لیلا  نازی مریم پرهام باباب مامان ارزو علی عمه خاله مامان بزرگ دایی دکتر عبدالهی وای خدای من چه دنیای کوچکی دارم ولی باید به همه به همه جواب بدم. دلم دارم از بادشون می ترکه. هه لیلا که تمام سرمایه ۳ سال اخیر منه امروز به راحتی هر چه تمام تر جلوی خاهرش هر چی از دهنش در امد بهم گفت. کو احترامی کو حرمتی؟ دوست داشتن خیلی وقته تو لجن ها گم شده. مسخره است همه چی مسخره است حتی وقتی که تعهد می دی که تو را از پدر و ماردم بیشتر دوست دارم. این که برای خاتمه دعواو کتک کاری و خودکشی و مرگ و کوفت زهر مار بگی باشه خداکنه یتیم بشم تو راحت بشی. اینکه تو شب قدر به فکر راهی برای رهاییی از زندگی بگردی . این دنیا واسه چیه؟ برای جواب پس دادن. چرا پس هیچ کی به من جواب پس نمی ده؟

چرا فقط من ؟

چرا همش من باید ملاحظه کنم. من باید احترام بگذارم . من باید قبول کنم . من باید کوتاه بیام . کو حق من؟

حق من کو؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد