ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
خوب اینجا اومدم تا دوباره افکارمو با نوشتن سر و سامانی بدم
حدود یک ماهه که اون تصمیم گرفته ازدواج منه یعنی با هم ازدواج کنیم هر کسی برای خودش
به ظاهر فکر بدی نبود
من هم گفتم باشه
و
اها راستی اصلش با این شروع شد
یک روز از وحید ایمیلی دریافت کردم که همراهش یک پرسشنامه بود
تو این ایمیل وحید گفته بود قصد ازدواج داره و برای اینکه همسرش رو پیدا کنه اول لازمه این پرسشنامه رو پر کنن. بعد هم شرطها و شروطه ها
اخر پرسشنامه رو که باز کردم از سایت ایران زندگی گرفته شده بود و این طوری با این سایت اشنا شدم
سری به سایت زدم و ثبت نام کردم ( این قضیه به اخرهای اسفند87 بر می گرده)
اخر ای اسفند مثل هر سال برای سال بعد اسم گذاشتیم
من سال موفقیت و پیروزی و اون سال ازدواج
این طوری رسما اعلام کرد که امسال قصد ازدواج داره
خلاصه روزها گذشت و در این حین اتفاقاتی افتاد که شاید در صورت نیاز بعدا بهش اشاره کنم و شاید هم به فراموشی سپرده بشه
ولی مهمترینش رفتنش به مکه بود 18 اردیبهشت اون رفت و من که از اول سال بارها تنها مونده بودم این بار 14 روز تنها شدم
البته قبل از رفتنش من با مهدی اشنا شده بودم و یکبار دیدمش و همون شب به خاطر اینکه چرا رفته بودم دیدنش ( البته شب قبلش و همون روزش بارها می گفت نه باید بری برو چرا فرار می کنی اخرش که چی تا کی؟ ) شب ساعت 2 راهی بیمارستان شدم به علت دررفتگی انگشت دوم دست چپم که هنوز با گذشت 2-3 ماه کامل خوب نشده و گاهی درد می کنه
بماند که به غیر این چه حرفها و چه کتکها که نخوردم. پس مثل همیشه پرونده این قضیه رو بستم و دیگه این بنده خدا هر چی زنگ زد جواب ندادم که ندادمو اونقدر که حتی در طول 15 روز تنهایی هم هیچ میل و رقبتی برای حرف زدن باهاش نداشتم
خوب بارها وقتی باهاش تماس می گرفتم می گفت دارم دعا می کنم خدا همسر مناسبی برای هر دومون بفرسته و از این جور حرفها
خیلی فکر کردم . از ته دلم نیازی به این قضیه نمی دیدم من احساس خوشبختی می کردم
شده بود تمام امیدو انگیزه زندگیم اون که نبود حتی غذا هم نمی خوردم تقریبا اشپرخانه سوت و کور کامل بود
14 روز به سختی برام گذشت و اون اومد حالا دیگه حاجی شده بود و لابد روحانی
اعصابم به هم می ریزه این حرفها رو می زنم
بقیه اش باشه برای بعد
سلام!