وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

وقتی گوشی برای شنیدن...

پاره ای از افکار بی مشتری و حرفهای به سخره گرفته شده

سلام

 

امروز دوباره جمعه است . داریم می ریم ایران گردی امروز قراره بریم کاشان قبلا هم رفتم ولی این بار به اتفاق مامان بزرگ و بابا بزرگ و خاله

که صفای دیگه ای داره

دیگه گلودرد برام عادی شده . مصاحبه هم دادم و خیلی دوست دارم نتیجه اش مثبت باسه برای هر دومون هر چند هیچی نتونستیم از برخورد انها برداشت کنیم.

بهروز امروز برام کامت گذاشته بود و خیلی های دیگه و از همه متشکرم . می دونی بهروز ادم دوست داره تو وبلاگ ناشناس بمونه و رو نکنه کی هست درست با نظر یه دوستم که کامنت هاش از نوشته های وبلاگش بیشتره و من و خیلی خوشحال می کنه اون هم دوست داره ناشناس بمونه ...

خوب باید برم امانم را بریدن این خاله و که وای ما همه حاضریم تو داری چیکار می کنییییییییییییییییییییی

 

دوشنبه

سلام

دیروز دوباره الکی الکی با هم دوا کردیم و من در حالی که گلو درد داشتم داد زدم و این باعث شد امروز گلو دردم با وجود زدن ۴ تا امپول همچنان ثابت قدم و استوار بمونه.

چقدر مسخره که ما نمی تونیم با هم گفتمان داشته باشیم. ئلی به یک حقیقت پی بردم که او ن هم مثل من اونقدر متنفر می شه که حتی دوست نداره دیگه صدامو بشنوه و من و ببینه ولی بایک برداشت ذهنی خیلی متفاوت از من جالبه که تو این رابطه هر دومون فکر می کنیم که قربانی هستیم برای همین هر دومون فکر می کنیم که طرف مقابل مقصره

نمی دونم چرا بعد از اینکه قطع کردم حس کردم چقدر دوستش دارم و همین باعث شده تا نتونم هیچکس دیگه ای رو دوست داشته باشم . انگار دوست داشتنم تو اون تمام شده و خلاصه هر چند که گاهی ازش متنفر می شم و اون هم به خاطر اینکه دوستش دارم.

دیروز حساب کردم و دیدم ۱۲۰۰۰ هزینه مالی فقط باید پرداخت بشه برای شرکت در یک بحث الکی و بی پایان و اعصاب خورد کن . هه خنده داره نه ولی من این کار رو کردم و وقتی کردم حساب کردم اگه ادمها اول حساب کنند بعد این کار و نمی کنند.

خوب این هم از این .

دیگه چی بگم. اها از شهرام عزیز هم سپاسگزارم که برام ارزوی موفقیت کرده و این برام واقعا ارزشمنده خیلی. خیلی خوشحالم کردی شهرام جان مرسی.

دیگه برم به کارم برسم .

فعلا و به امید خدا

امروز اخرین امپول رو می زنم پنادوره و امیدوارم که اون کارو تمام کنه.

خلاص